چهار برابر شدن میزان برداشت محصول، کاهش ۵۰ درصدی میزان مصرف آب، کاهش میزان استفاده بذر و... را نشانه پیروزی و موفقیت خود نمیداند بلکه به آن میبالید که وابستگی به بذر خارجی را با ابداع روش نوین کشت کف کار نه در شعار که در عمل به صفر رسانده است.
به گزارش شرق 24:اعتقاد دارد که جاجرم تا چند سال آینده جزو متمولترین کشاورزان منطقه خواهند شد. چهار برابر شدن میزان برداشت محصول، کاهش 50 درصدی میزان مصرف آب، کاهش میزان استفاده بذر و... را نشانه پیروزی و موفقیت خود نمیداند! بلکه به آن میبالید که وابستگی به بذر خارجی را با ابداع روش نوین کشت کف کار نه در شعار که در عمل به صفر رسانده است.
به دلیل پیگیریهای مکرر کارهای کشاورزان در نهادهای مختلف به وزیر امور خارجه جاجرم معروف شده است. با توجه به اینکه آبوخاک و هوا از ارکان مهم کشاورزی هستند، نمیتوان توجیهی برای کشاورزی در جاجرم تراشید زیرا هم از کمآبی رنج میبرد، هم خاکی شور دارد و هم هوایش خشک و خشن است و بهموازات همین تضادها است که جایگاه آخر در میزان تولید محصولات کشاورزی برای جاجرم در استان آنقدر امری طبیعی جلوه میکند که حتی مدیران جهاد کشاورزی هم با آن کنار آمدهاند.
امّا در این میان برای جوانی که هم تحصیلات آکادمیکش در همین زمینه است و هم مشق عشق در مکتب انقلاب کرده، کار نشد ندارد. این را رتبه یک کشاورزی جاجرم در سالهای مدیریت دکتر نامور شهادت میدهد. آنجایی که به قول خودش قبلاً میگفتند: "اگر تتمهای از اعتبارت باقی ماند پیشکش کنید به جاجرم، اما حالا باهمت کارمندان جوان و پرانرژی جهاد کشاورزی شهرستان میگویند: اگر جاجرم اعتبارات را جذب نکرد، اعتبارات پریده!
تعریفش را از یکی از دوستان که چند ماهی است محل کارش به جاجرم منتقلشده زیاد شنیده بودیم. چند باری هم برنامهریزی کردیم تا از نزدیک ببینمش اما نشد که نشد. تا اینکه ظهر یک روز سرد پائیزی، بجنورد را بهقصد گپ و گفت با او به مقصد جاجرم ترک کردیم. با خودمان حسابوکتاب زمان را میکردیم. میگفتیم در اتاقش مینشینیم و مصاحبه را میگیریم و یکی دو ساعت بعدش هم برمیگردیم. البته این مدیریت زمان را سابقه مصاحبه با یکی دوجین مدیرکل، رئیس و نمایندهای که در کارنامه پرحاشیه اعمالمان داشتیم مشخص میکرد.
اما زهی خیال باطل! چون بهمحض رسیدن به حوزه استحفاظی مدیر جهادکشاورزی جاجرم، بهاندازهی نوشیدن یک چای در اتاق جناب رئیس میهمان بودیم. بلافاصله روپوش منقش به آرم جهاد را تنش کرد. خبری هم از راننده شخصی نبود. خودش پشت فرمان پیکاپ اداره نشست. تا از نزدیک به خاک افتادن و ضربهفنی شدن میراث شوم کالِشور برای اهالی جاجرم (خاکشور و آبشور زمینهای جاجرم) را نشانمان دهد. در مسیری که نزدیک به 30 کیلومتر بود، از کار گفت و دیگر هیچ نگفت. برخلاف بسیاری از مسئولین که هنگام صحبت با آنها تقصیر را گردن زمین و زمان میاندازند و ظاهراً خودشان هم هیچ نقشی در کمکاریها و مشکلات ندارند.
از کارهای شگفتانگیزش گفت. از کارهایی که بهزعم آقای دکتر، مرهون تلاشهای بیبدیل خودش و مجموعه همکاران جوانش بوده است. آنهم نه در مقام تعارف مقابل دوربین روشن تصویربردار ما، بلکه از اعماق وجود و اعتقاد راسخش. بهمحض خروج از شهر در دو طرف جاده تا چشم کار میکرد بیابان بود. بیابانهای معروف جاجرم که تنها خارشتر، درختان طاق و گز جرئت و توان رشد و زنده ماندن در آن را دارند. مردد شدیم و با خود گفتیم، مگر عصای جادویی داشته باشی، تا در این بیابان لمیزرع که گیاهی جرئت جوانه زدن نمیکند، آنچنان رونقی ایجاد کنی که قابلیت انعکاس در رسانه را داشته باشد!
آقای مدیر گفت به دلیل عبور کالِشور EC آب در این منطقه عدد 9 هزار تا 14 هزار را نشان میدهد. این یعنی فاجعه و محدودیت برای کشاورزی! این را مدیر نشسته بر پشت فرمان نگفت، بلکه ما گفتیم! دکتر نگاهی عاقل اندر سفیه به یکایک ما انداخت و گفت ما هم این جمله را خیلی شنیدهایم، اما با تلاش همکارانم این تهدید را به فرصت تبدیل کردیم. این را با چنان جدیتی گفت که حساب کار دستمان آمد. کمکم به میدان نبرد نابرابر طبیعت و جناب مدیر و کارکنانش (این را تأکید دارد که حتماً در گزارش بیاوریم) رسیدیم. شاهد از غیب رسید. جوانههای گندمی که تازه از بذر به بیرون سر کشیده بودن.
نکته جالب همسایگی زمین بیابانی و آن مزرعه سرسبز بود. در نگاه اول چیزی در این مزرعه غیرعادی مینمود. تعجب را با سؤال پرسیدیم. آقای مدیر جهاد کشاورزی که بیریا در کسوت راننده هم نقشآفرینی مثالزدنی داشت (این را در هنگام عبور حرفهای، اما در چهارچوب قانون از کنار کامیونهای معروف آن منطقه میگفت) جواب سؤال را موکول کرد به رسیدن سرزمین. پس از چند کیلومتر و پیچیدن در یک دوراهی رسیدیم به پهنههای وسیع و سرسبز چغندرقند و گندم. آنجا بود که دوباره فهمیدیم جوان ایرانی میتواند. تابلوهایی با این عناوین در ورودی مزرعه بر زمین کوبیده شده بود "مزرعه مکانیزه فتاحی" و "کانون یادگیری کشاورزان نمونه مدیریت جهاد کشاورزی جاجرم" که هر یک داستانی شنیدنی داشت.
مدیر جهاد میگفت: صاحب این زمین در سال 91 قصد فروش آن را داشت. با او صحبت کردم و از گنج پنهان در زمینش گفتم. ابتدا خیلی باورم نمیکرد. نشان به آن نشان که وقتی راجع به پرورش ماهی با او صحبت کردم، به پسرش گفته بود دیگر او را اینجا راه ندهید. اما صحبتهای چندبارهام و اعتمادی که فتاحی کرد نتیجهاش این شد که اکنون سالی قریب 30 هزار قطعه ماهی پرورش میدهد و به دلیل مرغوبیت و طعم لذیذ آن مشتری ثابت از تهران دارد.
بهمحض پیاده شدن از ماشین و آمادگی مدیر محترم! (در تنظیم خبر از عبارات محترم، شایسته و ... نباید استفاده کرد اما این مدیر جوان واقعاً قابلاحترام است)! از غیرعادی بودن مزرعه پرسیدم. در کنار یکی از جویها نیمخیز شد. آنجا، راز آن عصای جادویی را گفت "کشت مکانیزه کف کار".
ازاینجا به بعد گفتههایش را عیناً میآوریم: بهمحض ورود به جاجرم کار مطالعاتی را شروع کردم. دمای بالا، کم، زاویه تابش آفتاب، شوری خاک و... را تهدیدهای عمومی برای جوانهزنی گیاه یادداشت کردم. با خودم به روشی فکر کردم که کمآبی را مدیریت کند. بیشترین بازدهی و برداشت را برای کشاورز به ارمغان بیاورد. یک روز که از اسفراین به محل کار میآمدم. دیدم در شورهزار و نمکزارهایی که ایجادشده، نمک به سمت بالا حرکت میکند و در جویهایی که با بارش ایجادشده کف آن فاقد نمک است. جرقهای در ذهنم زده شد. گفتم حالا که نمک به سمت بالا میآید، چرا بذر را در کف جوی نگذارم. این کار علاوه بر دور نگهداشتن ریشه و بذر از نمک موجود در زمین تا حد زیادی از تبخیر آب و هم سرمازدگی جلوگیری میکند.
چون بذر در پناه کِشتههای جوی آب قرار دارد. پس در نقش محافظ عمل میکند. بلافاصله ایده ساخت دستگاه مکانیزه کشت کفکار که با هزینه بسیار ناچیز ساخته شد را از فکر به عمل تبدیل کردم. خاطرهای هم از اولین کشت در کف جوی را هم بگویم. برای بار اول که دستگاه را به زمین محل کشت نمونه آوردیم. اهالی ما را "دیوانه" خطاب کردند! میگفتند ما عمری است در پشته (بالای) جویها بذر میکاریم محصول چشمگیری برداشت نمیکنیم. شما با این کار که از اساس غلط است میخواهید ما را نجات بدهید. خلاصه همسرم که همکار خودم است پشت دستگاه نشست و بسماللهی گفت و شروع کرد.
او ادامه داد: در دلمان هیچ تردیدی نداشتیم، چون خودمان را به خدا سپرده بودیم! اما پس از چند سال الآن بهجایی رسیدیم که ایده آقای دیوانه، بهطور انحصاری به نام مردمان نجیب و شریف جاجرم در کشور ثبتشده است. کشاورزان مختلفی از استانهای دیگر برای یادگیری به اینجا میآیند. خداراشکر!
از مدیر محترم! پرسیدم چه کشتهایی با این روش انجام دادید که گفت: چغندرقند و گندم. چون این دو محصول، محصول استراتژیک بهحساب میآیند و سودآوری مناسبی برای کشاورز دارند. ما متحیر و انگشتبهدهان مانده بودیم. اما جوان نابغه خونسرد و طبیعی در حال توضیح بود. جالب آنجا بود که اوج کار و خلاقیت را در حذف کامل بذر خارجی میدانست. بهطوریکه گفت: تمامی محصولات کشتشده را با بذر ایرانی و جاجرمی انجام میدهیم.
مزیت بذر داخلی را پرسیدم. به قیمت پایین تمامشده اشاره کرد. اعدادی که میگفت بسیار عجیب بودند. میگفت: قبلاً در هر هکتار 350 تا 400 کیلو بذر استفاده میشد اما با استفاده از این دستگاه این رقم به 180 تا 200 کیلو کاهش پیداکرده است.
مثالهایی میزد تا موضوع برای ما که در بهت و حیرت بودیم بهتر جا بیفتد. بهجای اینکه چهار بار تراکتور وارد زمین شود و مرحله کاشت را انجام دهد، این دستگاه یکبار کار را تمام میکند. ادعا میکرد؛ کاهش هزینهها و میزان مصرف کود و آب در مرحله داشت منجر به سوددهی بیشتر کشاورز میشود. بهطور مثال میزان مصرف آب در هکتار از مزرعه کشت چغندرقند 16 هزار مترمکعب بود که با روش نوار تِیپ به هشت هزار مترمکعب کاهش پیداکرده است. در هنگام برداشت هم میزان باردهی و برداشت چند برابر شده است.
مثلاً زمینی که قبلاً 1.5 تن چغندر از آن برداشت میشد الآن رکورد 25 تن در هر هکتار را هم ثبت کرده. فکر همهچیز را کرده بود. این را میگویند؛ مدیر جهادی! معضل بزرگ کشاورزان درباره گندم، ریزش محصول هنگام برداشت بود. اما با این روش چون محصول یکدست رشد میکند، ریزش به زیر 3 درصد رسیده است.
صحبت با مدیر جوان به درازا میکشد. متوجه گذر زمان نمیشویم. با انرژیای بالا و امیدوار به آینده و همچنین باهدف کمک به مردم رنجور منطقه شبانهروز در حال کار و فعالیت است. خدا قوت به او و مجموعه همکارانش که اینچنین مدیریت انقلابی و جهادی را برای مردمان منطقه عینیت بخشیدهاند. آری چهل سالگی انقلاب اینجا مفهومی فراتر از تعاریف برخی مدیران دارد. چهل سالگی یعنی دکتر نامور که گرمای طاقتفرسای جاجرم را به دعوتنامههای سرزمین چکمه (ایتالیا) نمیدهد. خستگیناپذیر باکار شبانهروزی و ایدههای جدید آرمانهای حقیقی انقلاب خمینی را برای صاحبان اصلی آن عرضه میکند.
منبع:فارس
نظرات